بادرود بر ایرانیان بزرگ و هنرمند همیشه گرفتارمان در هرکجای ایران و این جهان، درود بر تهرانیان ، درود بر اقوام مختلف آذربائیجان ، درود بر اقوام مختلف کرد ، درود بر اقوام مختلف بختیاری ، تمام خوزستانی ها، لرها ، لک ها ، شاه سونی ها ، سیستانی هاو بلوج ها، ترکمن ها ، قشقائی ها ، گیلک ها ، مازنی ها ، خراسانی ها ، یزدی ها ، اصفهانی ها ، فارس های استان فارس ، کرمانی ها، بوشهری ها، تمامی روستائیان ایران و تمامی اقوام مختلف و شاخه های گوناگون اقوام ایرانی ، درود بر تمامی هم میهنان گرامی و عزیز تر از جانمان ، درود
نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

عجایب بارگاه خسرو پرویز

عجایب بارگاه خسرو پرویز






عجایب بارگاه خسروپرویز

از «هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامى به میان آمده است.

«ساسانیان» اثر «کریستین سن» یکى از منابعى است که به این عجایب اشاره کرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوت‌نشان، تخت طاقدیس، طلاى مشت افشار، گنج بادآورد و شطرنجى از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفت‌گانه بارگاه پادشاه ساسانى نام برده است. فردوسى نیز در قصیده ای، از «هفت گنج» خسروپرویز نام مى برد.

هندیان بودایى هم به تقلید از «هفت گنج» خسروپرویز، پادشاه ساسانى ، «هفت گوهر» را ترتیب داده بودند.

گنج گاو:

کشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوى مزرعه حرکت کرد.
به مزرعه که رسید توشه ظهر را زیر درختى گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو کرد متوجه شیئى سخت شد. با دست شروع به کندن زمین کرد و ناگاه با ظرف قدیمى برخورد کرد. آن را بیرون آورد، ولى باورش نمى شد. ظرف پر از سکه بود. سکه را که نگاه کرد نام اسکندر روى آن حک شده بود.
کشاورز براى نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بکنند و ظروف دیگر را از خاک بیرون بکشند. صد کوزه نقره و طلا که مهر اسکندر بر آن حک شده بود، از خاک بیرون آمد.
خسرو پرویز، این گنجینه را که یکى از عجایب هفت گانه کاخش بود، گرفت و یکى از کوزه ها را به کشاورز داد.
گنج را در جایى از کاخ مخفى کرد و آن را «گنج گاو»نامید.

دستمال نسوز خسرو‌پرویز :
یکى دیگر از عجایب بارگاه خسروپرویز دستمال او بود. شاه بعد از هر غذا خوردن با دستمال، دست هاى خود را پاک مى کرد و چون کثیف و چرب مى شد آن را درون آتش مى انداخت تا آتش آن را تمیز کند، دستمال پاک مى شد ولى نمى سوخت. به احتمال قوى جنس این دستمال از پنبه کوهى بوده است.

تاج یاقوت‌نشان خسرو پرویز:

از دیگر عجایب کاخ او تاج خسرویى بود. تاج خسرو پرویز از مقدار زیادى طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوت هاى به کار رفته در تاج طورى مى درخشید که به جاى چراغ در شب از آن استفاده مى کردند و یاقوت هایش همه جا را روشن مى کرد .
زمردهایش چشم افعى را کور مى کرد. این تاج آنقدر سنگین بود که زنجیرهایى از طلا را از سقف آویزان کرده بودند و تاج را بر این زنجیرهاى طلا بسته بودند، طورى که تاج به هنگام نشستن شاه روى سرش قرار بگیرد و سنگینى تاج را احساس نکند.

تخت طاقدیس بارگاه خسروپرویز:
یکى دیگر از عجایب بارگاه خسرو تخت طاقدیس اوست.
شکل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نرده هایش از نقره و طلا بود. سقف این تخت از زر و لاجورد بود.
صور فلکی، کواکب، بروج سماوی، هفت اقلیم، صورت هاى پادشاهان، مجالس بزم و شکار، بر این سقف، حک شده بود.
روى آن وسیله اى براى تعیین ساعت روز نصب شده بود. چهار یاقوت، هر یک به تناسب یکى از فصول سال دیده مى شد.
بر بالاى آن وسیله اى بود که قطراتى مانند قطرات باران را فرو مى ریخت و صدایى رعدآسا به گوش مى رسید.

طلاى مشت افشارخسروپرویز:
قطعه طلایى اعجاب انگیز داشت که به طلاى مشت فشار یا مشت افشار معروف بود . این قطعه طلا به اندازه مشت پادشاه و چون موم نرم بود. این قطعه زر به هر شکلى حالت مى گرفت.
این قطعه طلا را از معدنى در تبت براى خسرو استخراج کرده بودندو200 مثقال وزن داشت.

گنج بادآورد«گنج بادآورد»:
از عجائب دیگر دستگاه پرویز است. هنگامى که ایرانیان اسکندریه را محاصره کردند، رومیان ثروت شهر را در کشتى هائى نهادند تا به مکانى امن بفرستند، اما باد به جهت مخالف وزید و کشتى به سمت ایرانیان آمد .
ثروت را به تیسفون بردند و« گنج باد آورد» نامیدند.
شطرنجى از یاقوت و زمرد:
از عجایب دیگر دستگاه پادشاه ساسانی، شطرنج مخصوصى از جنس یاقوت و زمرد بود.
خسروپرویز شاید از معدود پادشاهانى باشد که از همسرش نیز در برخى از منابع تاریخى به عنوان یکى از عجایب دربار او نامبرده شده است. در تاریخ ثعالبى به جز آنچه که در بالا اشاره شد ، از زن او شیرین، قصرش تیسفون، درفش کاویانی، رامشگران دربار ساسانی، اسب خسرو به نام شبدیز و فیل سفید دربار نیز به عنوان گنج‌هاى خسرو و عجایب دربار او یاد شده و درباره برخى از آنها توضیحاتى آمده است.
در تاریخ ثعالبى آمده است:
«شیرین وخسرو در جوانى دلباخته یکدیگر شدند، اما وقتى خسرو به پادشاهى رسید شیرین را فراموش کرد.
شیرین که بار دیگر در پى جلب عشق خسرو برآمده بود، روزى در سر راه شکار او قرار گرفت و آتش عشق فراموش شده در دل خسرو روشن شد. اودر همان لحظه او را به زنى گرفت.
شیرین بعد از راهیابى به کاخ پس از چندى مریم بانوى اول زرتشتیان را مسموم کرد و خود زن اول دربار شد.»

اسب خسرو «شبدیز»:
هم از دیگر عجائب کاخ اوست که در تاریخ ثعالبى از آن نامى به‌میان آمده است . خسرو گفته بود اگر کسى خبر مرگ «شبدیز» را بدهد او را خواهد کشت . هنگامى که« شبدیز» مرد تنها «باربد» جرات کرد نغمه اى را بخواند و در آن خبر مرگ شبدیز را بدهد. او خواند: «دیگر شبدیز نمى‌خواند و نمى‌چرد.» شاه گفت:«مگر او مرده است.» وباربد گفت:« شاه چنین فرماید.»
«باربد» :
خود نیز از عجائب دستگاه پرویز بود . «سرکس» از خنیاگران دربار که به او حسادت مى کرد در فرصتى مناسب او را کشت. خسرو وقتى دانست باربد به دست سرکس کشته شده است دستور قتل«سرکس»را هم داد.

تخت طاقدیس :
تخت خسرو پرویز را که از فریدون به وی رسیده بود طاقدیس میگفتند. گویند جمیع حالات فلکی و نجومی در آن ظاهر میشده و آن سه طبقه بوده و در هر طبقه جمعی از ارکان دولت او جابجا قرار میگرفته اند و خسرو پرویز بر آن تخت ملحقات و تصرفات کرده بود.
(برهان ):
طول آن تخت یکصد و هفتاد ذراع و عرض آن یکصد و بیست ذراع و مکلل بجواهر بود.
(غیاث اللغات ):
و در حاشیه چاپ جدید برهان که به اهتمام دکترمعین منتشر شده آمده است : هرتسفلد رساله ممتعی در باب تخت طاقدیس نوشته اشاره بقول مورخ بیزانسی کدرنوس کرده که او از یکی از کتب تئوفان (نیمه دوم قرن هشتم م .) روایت کرده است .

کدرنوس گوید هرقل قیصر پس از انهزام خسرو پرویز در سال 624 وارد کاخ گنزک شد.

این مطلب به تاریخ چهارشنبه اول مهر ماه 2568شاهنشاهی نوشته شد.

۴۶ نظر:

بهنام گفت...

درود
بسيار زيبا بود استفاده كردم
بدرود

زادمهر... گفت...

درود بر شما...

...باسپاس ازبزرگواری شما...

...کار ارزشمند و زیبائی بود...

...تادیداری دیگر...

زادمهر... گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
معصومه گفت...

سلام دوست خوبم

عجب عظمتی داشته این خسرو پرویز !!خیلی جالب بود و خوندنی
لذت بردم.

شادزی تندرست

پرهــام گفت...

درود نوشین جان

نوشتهای بسیار جالب و سودمند بود.

شــامــانیت پاینده هم میهن

پرهــام گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
مریم آرامیان گفت...

سلام نوشین
نوشته جالبی بود، اما باور کردن اون طلای نرم مشت افشار که بادست له میشه یک کم ساده نیست، تو اینترنت هم گشتم و چیزی پیدا نکردم اما دیدم یکی از لغت نامه دهخدا نوشته که هفت گنج نام نوایی از موسیقی است واین شعر رو هم نوشته بود:
گه نوای هفت گنج و گه نوای گنج گاو
گه نوای دیف رخش و گه نوای ارجنه .

به پیدا کردن گنج تو ایران خیلی ها باور دارند چون در سمت راست بلاگفا قسمت تبلبغ، چند وقته که گنج یاب و فلزیاب برای فروش هست.

شهرام هخامنش گفت...

درود بر نوشین
جالب بود ، سپاس
شاد زیوی

شاهین گفت...

سلام
خیلی جالب بود واقعا ما ایرانیان باید به خودمان افتخار کنیم البته تمام حکومتها آمده ورفته اند مهم اسم و ماندشان بر سرزبانها بودن است

مسعود گفت...

درود

بسیار زیبا بود و استفاده کردم

بدرود. پاینده ایران

آتش زرتشت گفت...

با درود

جالب بود . ولي با ديدگاه مريم آراميان موافقم .
خسرو پرويز پادشاه ثروتمند و قدرتمندي بود اما مردمدار نبود .

به اميد آزادي
پاينده ايران

در پناه اورمزد شاد زي

آتش زرتشت گفت...

درود نوشين گرامي

من نيز جايي درباره خسرو پرويز نوشته اي خواندم دال بر خوي ستمگري ايشان . الان حضور ذهن ندارم از چه كسي بود ولي در آرشيوم نگاهي مي كنم يافتم به شما نيز خبر مي دهم . شايد من اشتباه كنم ........

پاينده ايران
شاد و فربخت زي

soshian گفت...

به امید ایرانی سبز.
سلام دوست خوبم
حتما سربزن خوشحال میشم.

dariush گفت...

با درود
نوشته حالبی بود
من در حایی نخواندم خسرو پرویز انسان خود سری بود البته بستگی دارد از کدام ابشخور خوانده شود . این روزها همه تاریخدان شده اند و کتابی با سرمایه دولت اسلامی در پٍت نمودن تمامی شاهان پیش از اسلام نوشته اند
شاد باشید و تندرست

مسعود گفت...

درود.

با ((8 سال جنگ و 6 سال جنایت جمهوری اسلامی)) به روز شدم.

بدرود. پاینده ایران

بزرگمهر گفت...

درود نوشین جان
خسروپرویز یکی از شاهان مقتدر و نامدار تاریخ پرافتخار ایران زمین است. سپاس از نوشتار خواندنی تان
پاینده ایران

سهراب ساعی گفت...

درود نوشین عزیز
مطلب خسرو پرویزت را تا انتها خواندم جالب بود و ممنون که ما را با این مطالب آشنا میکنی تا سرزمین ایران را بهتر بشناسیم.
نوشین عزیز در مورد کامنتی که برایم گذاشته بودی حتما می روم و کتاب میرفطروس را می خوانم.من همه آدمها را در ابراز عقیده آزاد میدانم و هر کس نظرش برای من محترم است حتی اگر صد در صد با آن مخالف باشم.حقایق را هم خواهم پذیرفت به شرطی که منبعی موثق داشته باشند نه اینکه از روی کینه و غرض ورزی و دشمنی گفته شده باشند.همه ما در زندگی اشتباهاتی داریم و کارهای خوبی.برای من کارهای خوب افراد بیشتر جلوه دارد تا روی کسی قضاوت کنم تا کارهای اشتباهش.آفریدگار بی همتا گاهی کسی را که یک عمر ظلم کرده به واسطه کارهای اندک خوبش می بخشد آنوقت من و توی انسان چرا مانند آفریدگار که پرتوی از ذات او در ما حلول یافته نباشیم و از گناهان دیگران نگذریم و غرض ورزانه و متعصبانه صرف به مسائل پیرامونمان نگاه نکنیم.هر کس در زندگی ظلمی کرده باشد فقط و فقط جوابگو به خداست نه بنده خدا.اگر حتی در 1400 سال پیش اشتباهاتی هم رخ داده من و تو نمی توانیم به صرف سخنان چند نفر منکر همه چیز شویم و پیامبری و امامت عده ای را زیر سوال ببریم و نفی کنیم.
هر کس در این زندگی به دنبال رفاه و آسایش و عیش و نوش است.چه کسی از رفاه و آسایش و آرامش بدش می آید؟؟؟ آیا به نظر تو پیامبران و امامان که اینقدر زجر دیدند و پدرشان در آمد و بعضی هاشان 3 برابر طول عمرشان را در سیاهچالها در غل و زنجیر بودند عقلشان کم بوده که اینگونه مصیبت ببینند و هیچ چیزی هم عایدشان نشود و از نظرشان کوتاه نیایند اگر ار طرف خدا مامور نبوده اند؟؟؟
دوست عزیز نهایتا چیزی که هر انسانی را به تعقل وا میدارد فکر و اندیشه خود اوست که بد را از خوب تشخیص دهد.
برایم نوشته بودی که وقتی علی فوت شد زنان فلان جا رقص و پایکوبی کردند.میدانستی وقتی علی فوت شد و مردم فهمیدند که علی در سجده نماز ضربت شمشیر خورده بسیاری گفتند مگر علی نماز هم می خوانده است؟؟اینکه زنان پایکوبی کردند یعنی چه؟؟؟یعنی اینکه علی آدم بدی بوده که همه از مرگش خوشنود شدند؟؟؟
آری بسیاری از مرگ علی خوشنود شدند کسانی که به دنبال منافع و جیب خود بودند و در پی عشرت و عیش و نوش و دزدی.آری آنان خوشنود گشتند چون علی در عدالت ورزی با کسی شوخی نداشت و حتی دست عقیل برادرش را هم سوزاند( البته نسوزاند فقط هرم گرمای آتش را نزدیک دستش آورد) که از او می خواست به او از بیت المال بیشتر بدهد.
در مورد نخلستانهایی هم که گفتی آیا مدرک معتبری داری که این نخلستانها مال یهودیها بوده و علی به زور از آنان گرفته است؟؟؟دوست عزیز میدانستی بسیاری از یهودیان و مسیحیان در پی تهمت زدن و افترا بستن به مسلمانان و دین اسلام هستند چون خود و دینشان را برترین میدانند؟؟؟توی ماهواره را نگاه کن مسیحی یهودی زرتشتی و مسلمان و.... فقط به دنبال افترا زدن به یکدیگر هستند تا خود و دینشان را جهانی معرفی کنند و در این میان کسانی هم پیدا می شوند تا تصمیمات آنان را با نوشتن کتابها و مطالب غیر واقع و جعلی عملی سازند.این حقیقتی انکار ناشدنی است.
دوست عزیز فقط مدرک معتبر و مستدل و الا من هم می توانم کتابی در مورد علی یا هر دین دیگر یا هر کس دیگری بنویسم و هزاران دروغ در آن ذکر کنم.مگر کاری دارد؟؟؟؟در حکومت جمهوری اسلامی مثل آب خوردن سند و کتاب جعل میکنند و آب از آب هم تکان نمی خورد.شما میدانی روش تحقیق و قبول مدرکی معتبر چیست؟؟؟؟هر حکومتی و هر شخصی خودش را بهترین روی زمین میداند این چیزی است واضح.شاه خود و حکومتش را برترین می دانست و جمهوری اسلامی هم ادعا میکند از طرف خدا آمده است اما نهایتا عقل سلیم ماست که میفهمد چه چیزی بد بوده و چه چیزی خوب.
آیا تو معتقدی که علی پیرو دستورات قرآن که شما می گویی کتابی از طرف خدا نیست بوده است؟؟؟مطمئنن معتقدی که اینگونه است.در همان کتاب هزاران آیه در مورد عدل و داد و قسط و نخوردن مال دیگران هست آنوقت چطور علی که از این کتاب پیروی میکرده نخلستان از یهودیان به زور گرفته و سرشان را بریده است؟؟؟
دوست خوبم تعصب در هر موردی آدمی را به بیراهه می کشاند.چه تعصب اسلامی باشد مثل این حکومت و طالبانیسم و چه تعصب غیر اسلامی.سعی کنیم تعقل کنیم و بیندیشیم و بیطرفانه قضاوت کنیم و اسیر غرض ورزیها و کینه ها نشویم.
ممنون و موفق باشین.

نوشین (مدیر وبلاگ) گفت...

در جواب سهراب ساعی:

دوست گرامی سهراب جان هموطن
باید بگویم کتابهای میرفطروس را بخوانی همه جوابت را میگیری و خوشحال شدم که تصمیم داری آنها را بخوانی اگر جائی پیدایشان نکردی دانلود آن در حاشیه وب من در وبلاگ دومم حقایق هست به راحتی میتوانی دانلودش کنی و بخوانی و علی و دو پسرش را بشناسی
دوم اینکه گفتی در قران آیات حقوق بشری زیاده باید بگویم کاملا" درست میگی چون من قران را به فارسی حدود 14 و یا 15 سال پیش دو بار کاملا" خوانده ام و میدانم که محمد 13 سال از عمرش را در مکه بوده و تمامی آیات مکی مهربانانه و حقوق بشری هست مو هم لای درزش نمیره بر منکرش هم لعنت من هم با تو کاملا" در این مورد هم عقیده ام
ولللللللللللللللی :
در قران چندین آیات هست که بیشتر آنها مدنی هستند و محمد در هشت سال که در مکه بوده (از ده سالی که در آنجا بوده) گفته که تماما" آیات قتلو هستند یعنی بکش بکش بکش بازهم بکش و دست و پا را نا متقارن ببر هست و هست و هست تو نمیتوانی منکرش شوی و این آیات مجوز عبور به طالبانها و القاعده و غیره و غیره... میدهد که کافران را بکشند و میدانی که ما شیعیان از نظر سنی ها کافریم و با مجوز این آیات مهدورالدم هستیم پس سنی های طالبانی در پاکستان و افغانستان با مجوز عبور از این فیلتر شکن عبور کرده و مردم شیعه را میکشند چون کافر تلقی میشوند و خدا هم درآیاتش دستور صریح داده کفار باید کشته شوند همین رد خور هم نداره اگر طالبانها نکشند مسلمان هم نیستند
فهمیدی دوست هموطن ایرانی من
مجموعه این آیات قتلو ... را هم در وبلاگ من حقایق در دو و یا سه مطلب گذشته با عنوان آیات تروردر تازی نامه را آوردم میتوانی برگردی و با حوصله و دقت بیشتری بخوانی آنوقت میفهمی که آیات خوب و بدرد بخور و بیشتر قران هرجائی کار نمیکنند و مجوز عبور همین آیات مدنی در مورد قتلو... هستند پس باید با این دین اسلام که ضد و نقیض در قرانش هست جنگید تا این طالبانهای مسلمان مجوز عبور دیگر نداشته باشند و هروقت کسی را کشتند با قوانین انسانی روبرو شوند تا ما بتوانیم آنها را دستگیر کنیم و مثل آیت الله در نجف که به پادشاه ایران دستور داد قاتلین کسروی را از زندان خارج کند نشود ایشان گفته بودند قاتلین کسروی دستور شریعتشان را اجرا کردند که کسروی را کشتند آنها قاتل نبودند!!!
ببین این شریعت است که در قران نوشته شده و اجازه عبور به مومنینو طالبانها را داده!!!
موقع عمل آیایات مدنی (قتلو...) اجرا میشود نه اون همه آیات خوب و حقوق بشر و انسانی قران که هم تو میدانی هم من
موفق باشی

کاکتوس گفت...

دیدید تحمل حقیقت را ندارید حال چه کسی متعصب است هان
کامنت مرا حذف کردید.

ناشناس گفت...

سلام وقت شما بخیر نوشین عزیز
کوروش هستم از بلاگ خانه رایمند
نوشین عزیز معذرت بخاطر حضور همیشه با تاخیر ما یه مسافرت کاری چند روزه بود
منهم اون تاریخ رو در کتابخانه ی شخصی ام دارم و خوانده ام و از این همه جلال و شکوه در پوست خود نمی گنجم و این افتخار بزرگ را مایع مباهات نهایت افتخار ایران همیشه جاویدم می دانم ولی افسوسی در انتهای آن تاریخ برای همیشه ذهن من را به خود مشغول می کند آنهم سست اندیشی آن رهبران موبد زرتشتی بود که آیین اهورایی ما را که بنیانش راستی و درستی بود با مسائل حکومتی در هم آمیختند و کشور را دچار بی اعتمادی بزرگی که امروز شاهد نوعی دیگر از آن در سطح ولایت فقیه اش هستیم دچار کردند و نکته ی آخر یزگرد سوم آن شاهنشاهی که براستی هیچ نشانی از خسرو پرویز آن بزرگمرد تاریخ ساسانی نداشت و آن درایت را دارا نبود که به مانند جسارت آن مرد بزرگ نتوانست در مقابل گستاخی عرب های بیابانگرد از این سوی سرزمین مادری به آن سوی سرزمین مادری گریزان بود که نکته جای هزاران بار افسوس را برای من در بر دارد باری به مانند همیشه با پست بسیار زیبایت ما را در اوج افتخار فرو بردی
درود بر شما بانوی نیک ایرانی
شبهایت به شادی روزهایت در پناه آزادی

بهمن نيك انديش گفت...

بسيار جالب بود ولي سوالي كه اكنون ايجاد مي شود اين است كه اين عجايب اكنون كجا و در اختيار چه كساني هستند؟

مسعود گفت...

درود

((به یاد رضا فاضلی)) به روز شد.

بدرود. پاینده ایران

مازیار گفت...

درود به شما
این وبلاگت رو ندیده بودم ...
مطالب جالبی داره ... عکسای روستای کندوان هم خیلی دیدنی بود
این وبلاگت رو هم لینک کردم ...
سپاس و بدرود

هادی گفت...

سلام نوشین خانم
تلاش شما را برای شناساندن تاریخ میهنمان ارج می نهم...
فنجانت را بنوش .....شاید من در فنجان تو جایی ندارم..

عروس بیچاره گفت...

سلاااااااااااااااام
من عاشق تاریخم!!
مرسی مطلبت عالی بود

فتحی گفت...

با سلام از وبلاگتون دیدن کردم بسیار عالی است از نظری که در مورد آخریت پسن من دادید سپاسگذارم چنانچه مایل هستید با هم تبادل لینک داشته باشیم اگر موافق باشید خوشحال می شوم

مسعود گفت...

درود.

وبلاگ من فیلتر شده.

لطفا لینک وبمو درست کن و عدد 2 رو به جای 1 تو آدرس وبم بذار.

بدرود. پاینده ایران

اسحق فتحی گفت...

با سپاس - در مورد یاد گیری نقاشی چنانچه کمکی از دست من بر آید خوشحال میشوم کمک کنم در مورد تبادل لینک هم بسیار سپاسگذارم من هم شما رو با همون ناما که گفتید لینک میکنم.

مسعود گفت...

درود

وبلاگ من فیلتر شده. لطفا عدد 1 رو به آدرس وبلاگم اضافه کن.

بدرود. پاینده ایران

میخو گفت...

درود!
با احترام به پندار شما٬ ایده‌ متفاوتی دارم که دعوتتان می‌نمایم به خواندنش.

ناسیونالیسم٬ شاخه‌ای از راسیسم...

حمله همه جانبه میخو...! از آریایی‌ها و هخامنشیان گرفته٬ تا ملی‌گرایان.

حکایت داستان «تفرقه بیانداز و حکومت کن!»

کاکتوس گفت...

دوست
عزیز مرا ببخشید اشتباه از من
بود من چون پست شما بلند بود اشتباها توهم این پیش آمد که برای پست اول یا دوم برایتان پست گذاشته بودم
مسئولیت اشتباهم را قبول می کنم

امید وارم شما مرا ببخشید

مازیار گفت...

درود دوست من
نه ... اختیار دارین ... من همچین جسارتی به شما نمیکنم !!
مخاطب خاصی نداشتم ... ولی کلن نگاه اکثر مردای روشنفکر نما به قضیه اینطوریه !

میخو گفت...

درود برشما!
خوشحالم از حضورتان!
ولی ای‌ کاش بدون تعصب به مطلب نگاه می‌کردید و بر روی آخرین جمله آن که با رنگ سبز نوشته شده٬ بیشتر تفکر می‌کردید.
لطفا در مورد مسائل مربوط به اسلام مقایسه نفرمایید که یقینا از نظر من در این زمینه اطلاعی ندارید.
«گاه به اسم ملیت شعور انسانی را لگدمال می‌کنند و گاه به اسم مذهب»
این جمله را در پایان مطلب نوشته بودم که انتظار داشتم هدفم از نگارش آن را درک نمایید و تا ته قضیه را متوجه شوید. اما به دلیل اینکه هویتم برای عده‌ای فاش است٬ نمی‌توانم به تبیین کامل قضیه بپردازم!
امیدوارم درک کنید و مخاطبانم را از درها به دیوار تعمیم دهید!
هدف اینکه ما ایرانی‌ها همانیم که در عکس مربوط به توضیحات وبلاگتان گذاشتید! دنبال خدای خودساخته می‌گردیم برای سجده!
پیروز باشید.

بابک گفت...

درود بر شما تارنمای بسیار زیبا و پر محتوایی داری از آشنایی با شما بسی خوشحال شدم اگر مایل به هم پیوندی هستی اعلام فرمایید

نوشین گفت...

در جواب میخو:
دوست هموطن ناراضی من:
من چطوری باید بنویسم تا شما من را مطابق با اون جمله سبز رنگت نبینی
نوشته ای در قسمت بالاتر از اون جمله سبز رنگ: عین جمله ات را اینجا میآورم:
...«گاه به اسم ملیت شعور انسانی را لگدمال می‌کنند و گاه به اسم مذهب»
منظورت اینه که اگر ما از اشکالات مذهب حرف بزنیم شعور انسانی را به اسم مذهب لگد مال کرده ایم؟!!
کمی توضیح بدهم : در افغانستان وقتی طالبانها سر شیعیان را میبرند آنهم گاهی دسته جمعی که من عکسهای کریهش را دیده ام و حالم بد شده است آیا اینها بدستور شعورشان هست ؟ و یا دستورالعملی دارند ؟
دستورالعمل آنها آیات مدنی قران هست که دستور کشتن را به آنها داده و با قتلو قتلو شروع شده که مجموعه این آیات را من در دوسه پست قبلی خود با نام آیات ترور در تازی نامه آورده ام برو بخوان ببین این اسلام آیات کشتن دارد که مجوز عبور هست برای قتل بی حساب با پشتیبانی خدایشان به نام الله
اگر اشخاصی مثل من بخواهد روشنگری کند تا پایه های اسلام را بلرزاند و یا در آینده بمیراند آیا من دارم شعور انسانی را از طریق مذهب لگد مالی میکنم؟
اگر منظورت اینست صریحا" بگو
اصلا" بگویم من وقتی مطلبت را میخوانم راستش نمیفهمم مرام تو چیست؟ :
با مذهب مخالفی و یا موافق کمی گیج میکنی خواننده رو
دیگر اینکه خدای من کوروش نیست خدای من مغزم هست که به من در شکم مادر داده شده است که حلال مشکلات و خدا و شیطان هم همین مغز ما انسانهاست اگر هم به کوروش تعظیم میکنم به خاطر اینست که این مرد با بزرگ منشی رفت به یهودی ها کمک کرد و دم شرشان را گرفت و از شهر بیرون انداخت و هیچ چیز از یهودی ها هم مطالبه نکرد هیچ چیز !!
در صورتیکه هرکس دیگر به جای او بود مطالباتی از طرف میخواست و او حتی دینشان را هم عوض نکرد!! جای تعجب دارد نه؟!!
در جائی خواندم : حتی دیوار شهر را هم که سپاهیانش تخریب کرده بودند
دست بالا زده بود و همراه با سربازانش دیوار خرابه را چیده بوده
خوب چرا به این مرد تعظیم نکنم و به خاک نیافتیم ؟
چرا به خدای اعراب و به نام اسلام تعظیم کنم و سر بر زمین گذاشته و روزی 5 بار از او درخواست راه راست کنم و به عربی حرف بزنم که تمام بدبختیهایمان از اوست
در نتیجه با توجه به مغزی که همه داریم و خدا و شیطانمان هم همان مغزمان هست به کوروش این اولین حقوق بشر دهنده را در هزاره های قبل از محمد رسول خدا!! هم ستایش میکنم واضح گفتم ؟ یا هنوز با من مشکل و اختلاف فکری داری؟
بازهم بگویم کوروش خدای خود ساخته برای سجده نیست و نخواهد بود
صرفا" او را میستائیم چون مرد مرد بود در زمانی که خیلی ها نامرد درجه یک بودند در زمانی بعد از فکر کنم 1500 سال بعد محمدی میآید این همه آیات قتلو و زن ستیزی را برای ما ایرانیها میآورد ...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

میخو گفت...

درود!
نها بخش اول سوالتان را جواب می‌دهم و باقی را به عهده خودتان می‌گذارم.
مهم این نیست که با مذهب موافقم یا مخالف. بهتر آن است که خواننده هیچ نوع تعصبی در نویسنده نیابد. و من بدون تعصب نوشتم.
خواه مذهب افیون توده‌ها باشد و خواه چراغ روشنی بخش و خواه عامل استعمار فکری٬ فرقی نمی‌کند. مهم آن است که پا بر روی انسانیت و اندیشه نگذاریم.

میخو گفت...

امیدوارم به این نتیجه رسیده باشید که دایره فکر و دید این حقیر٬ فراتر از این دسته‌بندی‌های خودساخته است!
باز هم عرض می‌کنم:
«اینها دیواری می‌سازد بین من و تو٬ تا قلعه‌ای شود برای بقای مستبدان!»

میخو گفت...

همچنان منتظرم!

میخو گفت...

ضمنا لینک شدید!

ناشناس گفت...

درود

برای دست یافتن به منابع تاریخی به تالار گفتمان هخامنشیان ، وابسته به پایگاه پژوهشی هخامنشیان نگاه کنید www.hakhamaneshian.net

sahar گفت...

درود
ممنون از اين همه اطلاعات راجب اشاهاني كه قرار است از تاريخ كشورمان حذف شوند..
زنده باد ايران آزاد..بهم سر بزنيد

نوشین گفت...

پیغامی برای حمید مدیر وبلاگ کانون هواداران شهبانو فرح:
دوست گرامی من چند هفته هست که میخواهم تو قسمت نظرات به تو نظر بدم نظراتت باز نمیشوند یک آدرس ایمیل هم از تو در وبلاگت هرچی گشتم پیدا نکردم بالاخره تصمیم گرفتم اینجا پیام بگذارم خدا کنه از این طرفها رد بشوی و این پیام را اینجا بخوانی و بفهمی چرا کسی برات نظر نداده قربانت مدیر وبلاگ نوشین

زادمهرپارسی گفت...

بانام خداوند مهرآفرین...
برفردوسی بزرگ بی کران درود...
به نام نامی مهر ایران بزرگ...
بابزرگداشت(احترام)فرهنگ والای بی همتای ایران بزرگ پارسی ،درود برشما...
بایک کار تازه به روزم.
بفرمائید بیائید.
*********جهانی شدن یاخودباختگی جهانی؟***********
تادیداری دیگر...
ودرودی دوباره و همیشه برشما...

سحر گفت...

سلام دوست من...راستش آموزش و پرورش مي خواد كه از كتابهاي تاريخ دوران تحصيلي سرگذشت پادشاهان و حذف كنه..اسم خليج فارسم كه از روي جلد كتاب فارسي كلاس اول حذف كرده!

یه پسر دیوونه گفت...

سلام.
دوست عزیز فک کنم مشکل از بلاگر باشه چون اگه اون کد رو بزایر دیگه مشکلی ندره مگر اینکه شما از نرم افزار هایی مثل add blocker استفاده کنید و این عکس ها رو block کرده باشید ولی فکر کنم مشکل از بلاگر باشه.

پارسا گفت...

درود بر دوستان گرامی

فرتور هایی که میبینید از حیواناتی است که بدون توجه به اینکه ما ایرانی هستیم با هم از یک خونیم به کشتار هم ... به روزام
پوزش يك مدت سر نزدم
شاد باشي