بادرود بر ایرانیان بزرگ و هنرمند همیشه گرفتارمان در هرکجای ایران و این جهان، درود بر تهرانیان ، درود بر اقوام مختلف آذربائیجان ، درود بر اقوام مختلف کرد ، درود بر اقوام مختلف بختیاری ، تمام خوزستانی ها، لرها ، لک ها ، شاه سونی ها ، سیستانی هاو بلوج ها، ترکمن ها ، قشقائی ها ، گیلک ها ، مازنی ها ، خراسانی ها ، یزدی ها ، اصفهانی ها ، فارس های استان فارس ، کرمانی ها، بوشهری ها، تمامی روستائیان ایران و تمامی اقوام مختلف و شاخه های گوناگون اقوام ایرانی ، درود بر تمامی هم میهنان گرامی و عزیز تر از جانمان ، درود
نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

سزارین یا رستمینه یا رستم زائی

سزارین یا رستمینه یا رستم زائی:

سابقه پزشكي در ايران به 6 تا 8 هزارسال پيش مي‌رسد، بنابراين به جرات مي‌توان گفت آنچه كه طب يوناني ناميده مي‌شود، ايرانيان به يونانيان آموخته‌اند و جالب است كه اروپائيان خود را نقطه آغاز همه دانش‌ها مي‌دانند.
شايد كمتر شنيده و يا اطلاع داشته باشيد كه جراحي سزارين توسط ايرانيان چندين قرن پيش براي اولين بار ابداع شده است حكيم ابوالقاسم فردوسي در اشعار حماسي شاهنامه، چهره‌هاي تاريخي مقتدري را خلق كرده است كه رودابه از جمله آنهاست، رودابه باردار مي‌شود درد زايمان با نزديك شدن زمان فارغ شدن زياد مي‌شود.

 رنج شديد چهره او را زرد مي‌كند و به حالت اغمايش مي‌اندازد سيندخت مادر رودابه كه حال دخت خود را چنان مي‌بيند، نگران و مشوش مي‌شود زال شوهر او دست استمداد به سوي سيمرغ مي‌گشايد موبدي چيره دست حاضر  بلا درنگ اقدام مي‌كند و با خنجري تيز، آبديده و نظيف، پوسته شكم رودابه را مي‌شكافد و نوزاد رستم دستان سالم به دنيا مي‌آيد.

 بر اساس شعر حكيم ابوالقاسم فردوسي موبد پس از بيرون آوردن نوزاد، پوسته شكم رودابه را بخيه كرده و روي زخم مرهم گياهي نهاده است و پس از يك شبانه‌روز، مادر رستم به هوش مي‌آيد. ، اما واقعه دنيا آمدن رستم به 1400 سال قبل از ميلاد باز مي‌گردد؛   در حالي كه مورخان غربي بدون اطلاع از داستان تولد رستم از طريق شكافتن پوسته شكم مادرش، عمل سزارين را به دليل آنكه  روي مادر سزار انجام شده است، سزارين ناميده‌اند

مورخان غربي مثل ساير موارد تاريخي، سابقه اين اقدام مبتكرانه را نيز تحريف كرده و به خود نسبت مي‌دهند.
 
بیاور یکی خنجر آبگون یکی مرد بینادل پرفسون
نخستین به می ماه را مست کن ز دل بیم و اندیشه را پست کن
بکافد تهیگاه سرو سهی نباشد مر او را ز درد آگهی
وزو بچه‌ی شیر بیرون کشد همه پهلوی ماه در خون کشد
وز آن پس بدوز آن کجا کرد چاک ز دل دور کن ترس و تیمار و باک
گیاهی که گویمت با شیر و مشک بکوب و بکن هر سه در سایه خشک
بساو و برآلای بر خستگیش ببینی همان روز پیوستگیش

****************************************

آدینه ناهید شید 30/ 2570 شاهنشاهی