بادرود بر ایرانیان بزرگ و هنرمند همیشه گرفتارمان در هرکجای ایران و این جهان، درود بر تهرانیان ، درود بر اقوام مختلف آذربائیجان ، درود بر اقوام مختلف کرد ، درود بر اقوام مختلف بختیاری ، تمام خوزستانی ها، لرها ، لک ها ، شاه سونی ها ، سیستانی هاو بلوج ها، ترکمن ها ، قشقائی ها ، گیلک ها ، مازنی ها ، خراسانی ها ، یزدی ها ، اصفهانی ها ، فارس های استان فارس ، کرمانی ها، بوشهری ها، تمامی روستائیان ایران و تمامی اقوام مختلف و شاخه های گوناگون اقوام ایرانی ، درود بر تمامی هم میهنان گرامی و عزیز تر از جانمان ، درود
نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

۱۳۹۰ دی ۲۱, چهارشنبه

به مناسبت نزدیکی به 26 دی ماه و ترک پادشاه فقید ایران از کشورش ؛ دستاوردهای عصر پهلوی ، ناسیونالیسم و طلیعه مدرنیسم - بخش نخست

به مناسبت نزدیکی به 26 دی ماه و ترک میهن پادشاه فقیدمان,
دستاوردهای عصر پهلوی ، ناسیونالیسم و طلیعه مدرنیسم - بخش نخست


کوروش از تهران:زیر تاثیر نیروهای چپ گرا و اسلام گرایان افراطی ارزش ها
و دستاوردهای مهم دوره پهلوی نادیده گرفته شده و در دعواهای سیاسی کمتر
به طور علمی به آنها پرداخته شده است در حالی که این ارزش ها می توانند
برای ایران آینده هم کاربرد داشته باشند و نیازی نیست کسی طرفدار نظام
پادشاهی پارلمانی یا جمهوری باشد. چه در یک جمهوری و چه در یک نظام
پادشاهی این مولفه های سرنوشت ساز و پراهمیت می توانند مورد استفاده قرار
گیرند. دشمنان دوره پهلوی به طور نظام مند سعی می کنند با طرح مباحث
سیاسی بغض آلود و انحراف افکار عمومی، از دوره پهلوی یک دوره مخوف و
توسعه نیافته ترسیم کنند. این سلسله مقاله ها پاسخی به ادعاهای آنان و
نیز روشنگری درباره حکومت پهلوی و دستاوردهای آن حکومت برای ایران است.
این مقاله ها از پژوهش بر روی کتابها و سایر اسناد و نوشته ها همراه با
برداشت های خود من است و چون به شکل مقاله منتشر می شود طبیعی است نمی
تواند بازگو کننده همه دستاوردها و مشکلات آن دوره باشد.


ارکان هویت ساز عصر پهلوی به طرز کاملا مشخص و معناداری آن دوره را از
سایر ادوار تاریخ ایران جدا می کند و پژوهشگران مختلف می توانند با نگاهی
ژرف به رویدادهای آن دوره به خوبی آن مشخصات را استخراج کنند. در این
مقاله به دو مشخصه برجسته عصر پهلوی اشاره می گردد و در بخش دوم ادامه
خدمات اقتصادی، سکولاریسم و دیپلماسی دوره پهلوی به طور مختصر مورد کاوش
قرار خواهد گرفت:


اول) ناسیونالیسم یا ملی گرایی: ناسیونالیسم در برابر دو انحراف می
ایستد. نخست، شوونیسم یا میهن شیفتگی افراطی که می تواند به نژاد پرستی
بیانجامد و دوم، جهان وطنی که در آن ارزشها و هویت ملی یکسره نادیده
گرفته می شود که نمونه مشخص آن اسلام سیاسی و ایدئولوژی چپ است که در آن
مفهوم «وطن» معنایی ندارد و فردیت ملی یکسره در امت گرایی مذهبی و
انترناسیونال کمونیستی مستحیل می گردد.


با تاسیس پادشاهی پهلوی، ایران از «ممالک محروسه» به «کشور» تبدیل شد و
ساختار ملی اش متمایز از دوران پیشین دارای هویتی مشخص گردیدد. ساختار
مدرن دولت پهلوی در تشکیل و پیدایش هویت ملی و مفهوم«ملیت» نقشی مهم ایفا
کرد. در دوران قبل از پهلوی هویت ایرانیان شکل یکپارچه و ملی نداشت بلکه
حالت قبیله ای، ملوک الطوایفی و موزاییکی پیدا کرده بود.


در دوران قاجار و قبل از آن اصل و پایه هویت ایرانیان مبنای «قومی»،
«قبیله ای» و «زبانی» داشت و یکی از نشانه های سنتی بودن حکومت قاجار
همین بی اعتنایی آن به مفهوم«هویت ملی» بود. با جنبش مشروطه مفهوم ترقی و
پیشرفت مطرح گشت و به تبع آن ایجاد دولت مرکزی و تشکیل بوروکراسی و محدود
شدن قدرت مطلقه پادشاه مطرح گردید. نیاز به رشد اقتصادی و مشروط شدن قدرت
استبدادی زمینه شکل گیری «ملت یکپارچه» و دارای «هویت ملی» را برجسته
نمود.


در ناسیونالیسم پهلوی مولفه های هویت ملی مانند تاریخ ایران باستان،
ادبیات کهن و غنی و مفهوم ملیت بسیار پرارج شد و برخلاف نظر مغرضان و
دشمنان پهلوی، برگزاری جشن های 2500 ساله نمونه ای از افتخار ملی
ایرانیان به هویت باستانی خود گردید و برگزاری هزاره فردوسی دقیقا در
راستای احیا و زنده نمودن ادبیات حماسی ایران بود.


تمرکز سیاسی در دوره پهلوی بدون کمرنگ ساختن جماعت های محلی، عشایر و
قبایل میسر نبود. مدرنیسم پهلوی زمینه ایجاد هویت ملی و یکپارچگی سرزمینی
ایران را فراهم آورد در حالی که تا قبل از ظهور رضاشاه در ادبیات سیاسی
به مردم «رعایا» گفته می شد. با تاسیس دولت پهلوی مفهوم «ملت» رسما وارد
ادبیات سیاسی ایرانیان شد و ایرانیان نه در ممالک محروسه بلکه در «کشور
ایران» زندگی می کردند.


امروز نیز با بهره گیری از ناسیونالیسم عصر پهلوی می توان از بازی های
قومی، مذهبی و زبانی جلوگیری کرد و نیروهای جدایی طلب را به حاشیه راند.
این نوع ملی گرایی درست ترین و معقول ترین شکل ملی گرایی است زیرا نه
مبتنی بر نظریه های افراطی(مانند هنر نزد ایرانیان است و بس) بنا شده و
نه با خارجیان سر ستیز و نزاع دارد.


دوم) مدرنیسم: مدرنیته در عصر پهلوی در حقیقت به تغییر الگوی مسلط
اقتصادی گفته می شود که طی آن اقتصاد ایران از یک اقتصاد کشاورزی و محلی
به یک اقتصاد صنعتی و تجاری تبدیل می شود و نخستین نطفه های صنعتی سازی
در زمان رضاشاه شکل می گیرد.


تاسیس نهادها و پدیده های مدرن مانند «دانشگاه»، «ارتش ملی»، «بانک»،
«شناسنامه برای اتباع ایران» و یا «دادگستری عرفی» بخشی از مدرن سازی و
تجددگرایی پهلوی ها را در زمینه سخت افزاری نشان می دهد. «برقراری امنیت
و ثبات»، «انضباط مالی و اداری» و « خارج نمودن آموزش و پرورش از سیطره
روحانیون» نیز بخشی از خدمات رضاشاه پهلوی در زمینه نرم افزاری است.


حکومت پهلوی به ویژه در دهه های پایانی عمر خود توانسته بود تا حد زیادی
از انباشت سرمایه بخش خصوصی در مقابل رشد بخش عمومی حمایت کند و صنعت
گران خلاق سرمایه های خود را به طرف صنعت و تاسیس کارخانه ها سوق می
دادند.


در دهه 30 خورشیدی بخش صنعت کشور توانست با برخورداری از «معافیت های
مالیاتی»، «حمایت های گمرکی» و «اعتبارات آسان و با سود اندک» به سرعت
رشد کند که کلیه این سیاست ها بازتاب دهنده جهت گیری دولت های عصر پهلوی
به سمت مدرنیزاسیون اقتصادی و نوسازى صنعتی ایران بوده است.


برنامه شش ماده ای انقلاب سفید اثرات مهم و مثبتی در وضعیت اقتصادی کشور
داشت. اقدامات دولت های عصر پهلوی تغییر مقررات و رفع هرگونه انحصار برای
گسترش حوزه عمل بخش خصوصی بود و سوبسید (یارانه) مستقیم و غیر مستقیم به
بخش خصوصی در زمینه صنعت و کشاورزی بسیار تاثیرگذار بود.


بازتاب تصویب قانون سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها و نیز تشکیل
سندیکاهای کارگری اثرات قابل توجهی بر وضعیت کارگران گذاشت. تا پایان سال
55 حدود 540 هزار نفر از کارگران مشمول قانون سهیم شدن گردیدند و 49 درصد
سهام در بخش خصوصی به کارگران و مردم واگذار گردید و تا آبان سال 51 حدود
519 سندیکای کارگری در کشور تشکیل شد.


دکتر حسین عظیمی در کتاب مهم خود یعنی «مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصاد
ایران» نوشته است: «مقدار تشکیل سرمایه در سال 1355 ،1181 میلیارد ریال
بوده است که معادل 31 درصد تولید ناخالص داخلی است» که باز هم بیانگر
گرایش به سمت توسعه اقتصادی در نظام پهلوی است.



برنامه های عمرانی در دوره پهلوی عمدتا با رویکرد صنعتی و با توجه به
استراتژی جایگزینی واردات و توسعه صادرات طراحی و اجرا گردید و کارشناسان
عمده اقتصادی مانند دکتر رزاقی اعتقاد دارند این برنامه ها از نظر تحقق
اهداف خود موفق بوده اند. همچنین در ایران آن دوره بخش خصوصی قدرتمندی به
وجود آمد که تنها طی سال های 1351 تا 1356 نقدینگی بخش خصوصی از 400
میلیارد ریال به 2140 میلیارد ریال رسید.

ادامه بررسی مدرنیسم و توسعه اقتصادی عصر پهلوی در بخش دوم نوشته خواهد
شد.

نوشته :کوروش ازتهران
==========================
چهارشنبه 21 / دی / 2570 شاهنشاهی