بادرود بر ایرانیان بزرگ و هنرمند همیشه گرفتارمان در هرکجای ایران و این جهان، درود بر تهرانیان ، درود بر اقوام مختلف آذربائیجان ، درود بر اقوام مختلف کرد ، درود بر اقوام مختلف بختیاری ، تمام خوزستانی ها، لرها ، لک ها ، شاه سونی ها ، سیستانی هاو بلوج ها، ترکمن ها ، قشقائی ها ، گیلک ها ، مازنی ها ، خراسانی ها ، یزدی ها ، اصفهانی ها ، فارس های استان فارس ، کرمانی ها، بوشهری ها، تمامی روستائیان ایران و تمامی اقوام مختلف و شاخه های گوناگون اقوام ایرانی ، درود بر تمامی هم میهنان گرامی و عزیز تر از جانمان ، درود
نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

وصف الحال سلاطین صفوی / تقدیم به کسانی که از سلاطین صفوی تعریف و تمجید کرده اند!

وصف الحال سلاطین صفوی:
این وصف الحال مربوط به تمام پادشاهان صفوی نیست ولی از آن اغلب آنهاست و به قلم یکنفر سیاح هلندی دانشمندی نوشته شده موسوم به پوبروئن که در سالهای اول قرن 18 میلادی یعنی 240 سال پیش در ایران بوده است. شرح مزبور در وصف الحال سلاطین صفوی در جلد چهارم سیاحت نامه او در فصل 41 ( در باب پادشاهان ایران و امور مملکتی و اهل دربار ) ( صفحات 136تا 141 ) میباشد و ترجمه تحت اللفظی آن از اینقرار است:

" حکومت شاهانه این مملکت ( ایران )یکی از مستبد ترین حکومت های دنیاست. پادشاه در اعمال و افعال خود جز اراده و مشیت شخصی خود هیچگونه اصول و قاعده دیگری نمیشناسد و شاید تنها در مداخله در امور مذهبی اختیارات او قدری محدود باشد. حیات و ممات و دارائی تمام اهل مملکت بدون استثنا کاملا" در دست اوست.

پادشاه در حرمسرای شاهی بدنیا میآید و در میان همان چهار دیواری بزرگ میشود و مانند گیاهی که از نور و حرارت آفتاب محروم باشد هیچگونه تعلیم و تربیتی که در خور پادشاهان است نمی بیند و از علم و مافیها بالمره بی خبر میماند.

همینکه دارای سن و سالی شد او را به خواجه ای می سپارند که به اسم لله باشی مربی و معلم اوست و خواندن و نوشتن را به او آموخته مسائل دینی را باو یاد میدهند و ضمنا" کرامات و معجزات پیغمبر مسلمانان را نیز برای او حکایت نموده و تا بحد افراط کینه و بغض او را برخلاف ترک های سنی مذهب و مغولها بر می انگیزاند و باو چنین میفهمانند که دشمنی با این اقوام در حقیقت طاعت پروردگار است چیزی که جای تاسف است این است که تاریخ و علم سیاست ابدا" به شاهزادگان نیآموخته گوش آنها را با کلمات پارسائی و پرهیز و تقوی اشنا نمی سازند و بلکه برای اینکه فرصتی برای تفکر و تعمق در امور و قضایا پیدا نکند از همان سن جوانی آنانرا در میان زنان می اندوزند و دروازه های عیش و نوش و هوی و هوس را بروی او میگشایند و باین هم اکتفا ننموده اورا بخوردن تریاک و نوشیدن کوکنار معتاد میسازند و حتی کوکنار را با عنبر و ادویه دیگر می آمیزند که نشئه آن زیادتر شده و بر قوه باء بیفزایند.

استعمال این مخدرات کم کم موجب سستی و رخوت کامل میگردد بطوریکه پنداری اشخاصی که بدان معتادند از این عالم یکسره بدرند.

زندگی شاهزادگان صفوی بهمین منوال میگذرد تا روزی که پدرشان بمیرد و نوبت سلطنت به آنها برسد. آنوقت آنان را از حرمسرای بیرون می آورند و به تخت می نشانند و تمام دربار در مقابل آنها به خاک افتاده انقیاد و اطاعت خود را عرضه میدارد.

شاه جوان در ابتدا مانند آدمی که هنوز درست از خواب بیدار نشده مدتی مات و متحیر است ولی رفته رفته بخود آمده چشم میگشاید و بنای سلطنت را میگذارد.

اطرافیان او ابدا" درصدد این نیستند که اورا براه صلاح هدایت نمایند و تمام همتشان را مصروف براین میدارند که کاری بکنند که شاه جوان را خوش آید و خودرا در نزد او عزیز بنمایند.

از طرف دیگر سعی دارند که حتی المقدور پادشاه از اوضاع مملکت بی خبر بماند و بکارهای سلطنت نپردازد و حتی وزیر بزرگ که او را اعتماد الدوله میخوانند هر وقت مطلبی دارد منظر میشود تا شاه قلیان بدست سر کیف و حال باشد؛ آنگاه قربان قربان گویان مطلب خود را که اغلب مربوط به منافع شخصی خود او و یا دوستان و کسان اوست به اسم مصالح کشوری به عرض میرساند و بزور چاپلوسی کار خودرا از پیش میبرد.

ولی عموما" اگر مطلب مربوط به کار های مملکتی باشد و اسباب دردسر و ملال پادشاه بشود اعتماد الدوله فورا" موضوع دیگری که دلنشین تر باشد پیش می آورد و شربت و خوراک سفارش میدهد و اسباب نشاط خاطر همایونی را فراهم میسازد و اگر لازم باشد ساز زنندگان و رقاصه هائی را که تعلق به دربار دارند حاضر ساخته مجلس عیش و نوش را مهیا میسازند و یا خاطر پادشاه را به تماشای جنگ انداختن گاومیشها و قوچها و خروسها و بازیهای دیگر مشغول میدارند و شاه جوان که تجربه و بصیرتی در امور مملکتی ندارد از این تماشاها به مراتب بیشتر لذت میبرد تا از صحبتهای خشک و خالی مربوط به چیزها و اشخاص و نقاطی که هیچ نمی شناسد. پس از این تماشا شاه به حرمسرا برمیگردد و با زنهای خود مشغول گفتگو و تفریح میگردد و مطالب همانطور انجام ناداده میماند و لهذا اعتماد بامید اینکه شاید فرصتی برای عرض مطالب خود بدست آورد مرتبا" روزی دوبار به دربار میآید و منتظر است که شاه سر دماغ باشد و یا خود او سعی مینماید که به هر تدبیری هست شاه را سر دماغ بیآورد تا بتواند مطلب خود را بیان نماید. وای به حال او اگر موی دماغ پادشاه بشود و بدون آنکه موقع مقتضی باشد درصدد برآید که مطلب خود را ولو نجات و هلاک مملکت بدان بسته باشد به عرض برساند.

و بهمین منظور یعنی برای بدست آوردن وقت مقتضی همه جا دنبال پادشاه است و از هیچ کاری که بتوان اسباب تفریح خاطر مخدوم خود را فراهم سازد کوتاهی نمی نماید چنانچه زیباترین دختران گرجستان و ارمنستان را آورده به حرمسرای پادشاهی میفرستد و هروقت پادشاه به شکار میرود مرد ها را مجبور میسازند که از اطراف راهی که پادشاه می پیماید تا مسافت زیادی دور بشوند تا زنها در خانه ها تنها بمانند و اگر میل پادشاهی تعلق گرفت بهر خانه ای خواست وارد شود.

پادشاه کنونی میل مفرطی به شرابخواری دارد و چه بسا اتفاق می افتد چندین شبانه روز لاینقطع بدین کار سرگرم است. این بود وصف الحال پادشاهان ایران که پس از نشستن به تخت چندین سال ابدا" به فکر مملکت و ملت نیستند و حتی به نام و بزرگی هم وقعی نمیگذارند. "

برگرفته از نسک:

صندوقچه اسرار ( پوشینه اول )

سید محمد علی جمالزاده
****************************************
آدینه ناهید شید 31 تیر / 2570 شاهنشاهی

۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

میراث اولین دانشگاه تاریخ ایران زیر خروارها خاک! / بی توجهی به دانشگاه تاریخی جندی شاپور

میراث اولین دانشگاه تاریخ ایران زیر خروارها خاک! 

بی توجهی به دانشگاه تاریخی جندی شاپور 


اهواز - خبرگزاری مهر: دانشگاه گندی شاپور به عنوان اولین دانشگاه تاریخ ایران و از نخستین دانشگاه های عملی جهان هنوز در گوشه ای از شمال خوزستان ناشناخته و در حال نابودی است! 

به گزارش خبرنگار مهر در اهواز، دانشگاه یا همان شهر دانشگاهی جندی شاپور که در برخی منابع حتی از آن به عنوان قدیمی‌ترین دانشگاه جهان نام برده شده را شاهپور اول فرزند اردشیر هخامنشی بنا نهاد. 

شهر جندی ‌شاپور یکی از نواحی هفتگانه خوزستان به شمار می رفت که از ابتدا مرکز آن استان به شمار می‌رفته و در دوره شاهپور دوم، جندی‌شاپور پایتخت دولت ساسانی و مرکز خوزستان شد. در زمان شاهپور اول شهرهای گوناگونی تاسیس شد که نام یکی از این شهرها جندی شاپور یا گندی شاپور بود. 


این شهر در جنوب غربی ایران در خوزستان و نزدیک شوشتر واقع شده بود. اکثر محققین، دوره تاریخی ساسانیان را مبتکر اصول شهرسازی و معماری می دانند چرا که شهرهای زیادی در این دوران ساخته شد. دانشگاه جندی شاپور که در نوع خود از مهمترین مراکز علمی دنیای کهن بود در این دوران ساخته شد. این مدرسه گر چه از زمان شاهپور اول پایه ریزی شده بود اما توسط این پادشاه تعمیر و گسترش یافت. 




کانال قدیمی آب که از شهر جندی شاپور در دوره ساسانی بجا مانده است 


دانشگاه جندی شاپور از مهمترین مراکز آموزشی و تحقیقی دنیای آن زمان بود که تعداد زیادی دانشمند و پزشک در آن مشغول به تدریس، تحصیل و طبابت بودند. در این مرکز علاوه بر کتب تالیف شده دانشمندان ایرانی بسیاری از کتاب های یونانی و هندی را به پهلوی ترجمه کرده و آنها را تعلیم می دادند. 


در زمان انوشیروان عده ای از فلاسفه یونان، که بعد از تعطیلی آکادمی آتن به دلیل تعصب امپراطوری روم به ایران پناهنده شدند، مورد حمایت این پادشاه قرارگرفتند. آنان در دانشگاه جندی شاپور به تدریس مشغول شدند. انوشیروان حتی عده ای را به هندوستان فرستاد تا به فراگیری علوم بپردازد. طب یونان در مدرسه جندی شاپور رواج یافت. فلسفه ارسطو و افلاطون در زمان انوشیروان به فارسی ترجمه شد. برزویه طبیب نیز در زمان انوشیروان به هند رفت و با تنی چند از دانشمندان و کتب هند به ایران بازگشت. 


مدرسه جندی شاپور در علم کیمیا (شیمی)، زیست شناسی و علوم پزشکی نقش مهمی داشته است. انوشیروان گذشته از تاسیس دانشکده طب جندی شاپور به تاسیس مدرسه دیگری که در آن ریاضیات، فلسفه و نجوم تدریس می شد در جندی شاپور اقدام کرد. 


در سال 17 هجری و به روایتی دیگر، سال 19 هجری این شهر توسط مسلمانان فتح می‌شود، تصرف این شهر بدون جنگ و خونریزی صورت گرفته، بدین معنی که دروازه‌های شهر باز بوده و مردم به مانند زمان صلح بدون اسلحه به شهر وارد و یا از آن خارج می‌شده‌اند. 


در اوایل اسلام هم شهرت این شهر علاوه بر دانشگاه معتبر پزشکی، به صنایع دستی، زراعت، نیشکر و برنج‌کاری فراوان آن بوده که محصول آنها به نقاط دور دست هم صادر می‌شده است. شهر جندی‌شاپور تا 372 هجری قمری آباد بوده و در قرن ششم هجری به گفته مقدسی (مورخ) به واسطه حمله برخی عشایر به ویرانه‌ای تبدیل می‌شود. 




مقبره یعقوب لیث که در محوطه جندی شاپور دفن شده است 

این تاریخ سرشار و گهربار بی شک دانستی های فراوانی برای کاوش دارد که می تواند عظمت ایرانیان در تاریخ را بیش از گذشته برای جهانیان به اثبات برساند ولی این گنجینه تاریخی عظیم همچنان از نبود یک کاوش جدی و حساب شده در رنج است و میراث غنی نهفته در آن در حال نابودی است. 



سخنگوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان در خصوص این اثر باستانی به خبرنگار مهر در اهواز می گوید: جای تعجب دارد مکانی که می تواند اوج عظمت علمی ایرانیان در زمانیکه که اکثر مکان های دنیا با ابتدایی ترین شیوه، زندگی می کردند را نشان دهند تا این حد مغفول مانده و تاکنون یک کاوش حساب شده در آن صورت نگرفته است. 



کشاورزی در 500 هکتار از محوطه 

مجتبی گهستونی تاکید بر اینکه کل محوطه باستانی این دانشگاه 1000 هکتار است که در حال حاضر در 500 هکتار آن کشاورزی صورت می گیرد، افزود: دانشگاه جندی شاپور که شاید بتوان آن را اولین مرکز فکری و علمی جهان نامید در سال 1358 توسط گروه هفت نفره واگذاری زمین به کشاورزان محلی واگذار شده و کشاورزان در آن اقدام به کشت گندم می کنند که این امر تا به امروز ادامه دارد. 


وی افزود: در نزدیکی این محوطه تاریخی یک روستا به نام قلعه سردار وجود دارد که باعث می شود همواره این محوطه تاریخی در معرض رفت و آمد مردم باشد. ضمن اینکه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی این محوطه در اختیار یک گروه آمریکایی برای انجام کارهای عمرانی قرار گرفته بود که خوشبختانه با پیروزی انقلاب و خروج آمریکایی ها از کشور، کارهای این گروه نیز نیمه تمام ماند و از آسیب رساندن جدی به این محوطه اینگونه جلوگیری به عمل آمد. 


گهستونی با اشاره به اینکه تا به امروز تخریب های فراوانی در این محوطه تاریخی صورت گرفته است، گفت: در هر فصل کشاروزی که زمین این محوطه تسطیح می شود اشیا باستانی فراوانی با بیل های تراکتور از دل خاک بیرون می آیند و تخریب می شوند و اینگونه است که آثار شکوه تمدن ایرانیان توسط کشاورزان بومی به محاق نیستی سپرده می شود. 




تپه باستانی جندی شاپور در میان مزارع گندم! 

وی افزود: در این بین نیز تاکنون اشیا سالم فراوانی از دل خاک توسط کشاورزان و برخی حفاران بیرون آمده که برخی از آنها به میراث فرهنگی سپرده شده و تعداد قابل توجهی از آنها توسط افراد سودجو از کشاورزان که به اهمیت تاریخی این اشیا واقف نیستند، تصاحب می شود. 


عبور جاده از محوطه دانشگاه 

دبیر انجمن دوستدارن میراث فرهنگی خوزستان اظهار داشت: موضوعی که اکنون به شدت دوستداران میراث فرهنگی را نگران کرده، صدور مجوز ساخت جاده آسفالته است که دقیقا از وسط محوطه باستانی این دانشگاه می گذرد که این امر با دستور فرماندار دزفول انجام می شود ولی میراث فرهنگی خوزستان با این امر مخالفت کرده است. 


وی افزود: البته متاسفانه مخالفت میراث فرهنگی با این امر بسیار دیر صورت گرفته است چرا که کارهای مقدمات و زیرسازی برای ساخت جاده از سوی پیمانکار انجام شده و بخشی از محوطه را با مشکل اساسی مواجه کرده است. همچنین در سال های اخیر مجوز حفر 10 حلقه چاه آب در این محوطه صادر شده که برای آبیاری زمین های کشاورزی موجود در این منطقه صورت گرفته است. 



یکی از مواردی که همواره به واسطه آنها محوطه های تاریخی فراموش شده یا نابود شده را می توان کشف کرد وجود برخی تپه های غیر طبیعی است. این تپه ها مربوط به بناهایی هایی باستانی است که پس از تخریب به مرور زمان خاک بر روی آنها انباشته می شود و به تپه ای خاکی تبدیل می شوند. 


در این خصوص می توان به کشف معبد چغازنبیل هفت تپه اشاره کرد و توسط کاوشگران صنعت نفت که با چرخ بال مشغول بررسی منطقه بودند و تپه ای غیر طبیعی را مشاهده کردند اشاره کرد که در نهایت این کار آنها منجر به کشف معبد باشکوه چغازنبیل شد اشاره کرد. 




عبور هر روزه کامیونها برای احداث جاده در محوطه باستانی جندی شاپور 

گهستونی در این خصوص می گوید: تپه های باستانی فراوانی در محوطه دانشگاه وجود دارد که شاید با کاوش هر کدام از آنها می توان آثاری از دانشگاه باستانی جندی شاپور را پیدا کرد ولی هیچگاه این امر صورت نگرفته و این تپه های باستانی یکی پس از دیگری توسط افراد مختلف و کشاورزان تخریب شده است. 



تخریب کامل برخی تپه های محوطه 

وی ادامه داد: طبق اعلام جهاد کشاروزی و با توجه به عدم شناخت فنی آنها از شناسایی کامل تپه ها باستانی در سال 1356 در این محوطه 16 تپه باستانی وجود داشته که این تپه‌ها در دهه 70 خورشیدی به هشت تپه کاهش یافته است یعنی هشت تپه در این فاصله زمانی بر اثر تخریب ها و حفاری های صورت گرفته کاملا از بین رفته اند. 


گهستونی تصریح کرد: در عین حال گزارش یگان پاسداران میراث فرهنگی خوزستان در سال‌های اولیه دهه‌ 80 خورشیدی این تخریب‌ها، تعرض‌ها و تسطیح‌ها را بالغ بر 50 تپه‌ باستانی عنوان می‌کند. با این وجود هنوز تپه هایی برای کاوش در این محوطه وجود دارد که انتظار می رود میراث فرهنگی با اختصاص مبالغی اقدام به این کار کند. 


دبیر انجمن دوستدارن میراث فرهنگی خوزستان با اشاره به اینکه وضعیت فعلی جندی شاپور بحرانی و نگران کننده است، افزود: انتظار ما این است که پایگاه باستان شناسی جندی شاپور هرچه سریع تر برای احیا و ساماندهی این منطقه راه اندازی شود و این منطقه مجددا تعیین عرصه و حریم شود. البته در سال 1385 این محوطه تعیین حریم شده اما این کار به دلیل ضعف تیم باستان شناسی در انجام ضوابط تعیین حریم از سوی شورای فنی سازمان میراث فرهنگی خوزستان رد شد و پرونده آن مسکوت ماند. 


گهستونی در خصوص اقدامات مورد نیاز برای نجات بخشی این محوطه گفت: برخورداری محوطه باستانی جندی شاپور از اعتبارات خاص ملی برای کاوش های باستانی شناسی اساسی، تسریع در راه اندازی پایگاه باستان شناسی جندی شاپور، ثبت محوطه جندی شاپور در فهرست آثار جهانی، خروج فوری کشاورزان از منطقه با خرید سهم زمین آنها توسط میراث فرهنگی و پرداخت کلیه خسارت های جهاد کشاورزی به میراث فرهنگی خوزستان از جمله موارد مورد انتظار برای احیای این محوطه است.
 



securedownloajjjjd.jpg


securedownloajjd.jpg



securedownload.jpg



securedownjjload.jpg

یک شنبه 26 تیر / 2570