بادرود بر ایرانیان بزرگ و هنرمند همیشه گرفتارمان در هرکجای ایران و این جهان، درود بر تهرانیان ، درود بر اقوام مختلف آذربائیجان ، درود بر اقوام مختلف کرد ، درود بر اقوام مختلف بختیاری ، تمام خوزستانی ها، لرها ، لک ها ، شاه سونی ها ، سیستانی هاو بلوج ها، ترکمن ها ، قشقائی ها ، گیلک ها ، مازنی ها ، خراسانی ها ، یزدی ها ، اصفهانی ها ، فارس های استان فارس ، کرمانی ها، بوشهری ها، تمامی روستائیان ایران و تمامی اقوام مختلف و شاخه های گوناگون اقوام ایرانی ، درود بر تمامی هم میهنان گرامی و عزیز تر از جانمان ، درود
نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

ایرج میرزا / منزل ایرج میرزا در تهران

ایرج میرزا شاعر عهد قاجار و اوایل پهلوی - چه بر سر منزل ایرج میرزا در تهران آمده است؟!!!



منزل ایرج میرزا بعد از تخریب:
در يکی دو روز گذشته خبرهايی در باره تخريب خانه منسوب به ايرج ميرزا شاعر معروف دوران قاجاريه منتشر شده است. نخست اعلام شد بخش های غربی و جنوبی خانه ايرج ميرزا واقع در خيابان سی تير، نبش کوچه ايرج به دليل نشت فاضلاب توسط مالک فعلی آن و با مجوز شهرداری منطقه ۱۲ تهران تخريب شد….
( به نازم به این شهرداری و دولت کنونی ایران که حرمت آثار تاریخی را در ایران نمیداند و رعایت نمیکند !!
این دولت تبهکار و جنایتکار باید در دادگاه عدل ایرانیان به دار مکافات برسد / خودم)
برگرفته از وبلاگ فیلتر شده: فرهنگ ایران

***برای اطلاع دوستان بگویم منزل ایرج میرزا در خیابان حافظ جنوبی بطرف حسن آباد کوچه ایرج درست روبروی در ورودی بیمارستان شرکت نفت میباشد خانه زیبا و تاریخی که بوسیله شهرداری خریداری شده و ساخته شده ولی نمیدانم آیا این خانه ساخته شده همان خانه به مدل اصلی و اولیه آن هست یا تغییراتی درآن داد شده است هم اکنون شهرداری مرکزی درآن هست باید بگویم این خانه یک اثر تاریخی شاعر ملی میهنی ایران است که اصلا" در سر در ورودی آن هیچ تابلوئی به منزله خانه ایرج میرزا نیست
*** من از شهرداری تقاضا دارم تابلوئی نصب شود و بنویسند اینجا منزل ایرج میرزا بوده و به مردم هم اجازه بازدید بدهند.




میدان ایرج میرزا و تابلوی نصب شده بوسیله شهرداری

یادواره:
بولواری در مشهد به نام ایرج میرزا نام‌گذاری شده‌بود که در سال ۱۳۸۸ نام آن به جلال آل احمد تغییر یافت. شهردری مشهد با نصب تابلویی در این خیابان دلایل این تغییر نام را چنین ذکر کرد:
«ایرج میرزا دارای ادبیات مستهجن و
پورنوگرافی بوده و لبه تیز اشعارش متوجه ارزش‌های دینی به خصوص نماز بوده و در جهت نازل کردن مقام روحانیت اقدام می‌کرده‌است.»
علی رغم میل شهرداری و دولت ایران مردم ایران به ایرج میرزا احترام و اهمیت خاصی میدهند
شهرداری و دولت عقاید خودشان را دارند که با عقاید مردم صد درصد فرق دارد.
این هم عکسی از میدان ایرج میرزا در مشهد

ایرج میرزا
:




ایرج میرزا (زادهٔ ۱۲۹۱ه. ق. / ۱۸۷۴ در شهر تبریز - درگذشتهٔ ۱۳۰۳ خورشیدی/ ۱۹۲۴) ملقب به «جلال‌الممالک» و فخرالشعرا، شاعر ایرانی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بود.

**لینک کتابهای ایرج میرزا برای دانلود دوستان گرامی:

دیوان ایرج میرزا:
زهره و منوچهر از ایرج میرزا:
دریافت

زندگی:
او فرزند صدرالشعرا
غلام‌حسین میرزا قاجار و از طریق پدر بزرگش ملک ایرج بن فتحعلی شاه، نتیجه فتحعلی شاه قاجار بود. در فارسی و عربی و فرانسوی مهارت داشت و روسی و ترکی نیز می‌دانست و خط را خوب می‌نوشت. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت و در نوزده‌سالگی هنگام ولیعهدی مظفر الدین میرزای قاجار لقب «ایرج بن صدرالشعرا» یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی پرداخت که از میان آنان کار در وزارت فرهنگ (معارف آن‌زمان) بود.
ایرج منتقد اوضاع جامعه سنتی و مذهب‌زده زمان خویش بود و به مانند
میرزاده عشقی موضع سختی در برابر حجاب و برخی از روحانیون داشته‌است. این موضع را می‌توان به راحتی در قطعه کاروانسرا مشاهده نمود. این شاعر همچنین غزل معروفی در هجو شیخ فضل الله نوری و ساير آخوندها دارد:

در سردر کاروانسرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمایم این خبر را
از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که وا شریعتا، خلق
روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه سر از درون مسجد
تا سردر آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق
می‌رفت که مومنین رسیدند
این آب آورد و آن یکی خاک
یک پیچه ز گل بر او بریدند
ناموس به باد رفته‌ای را
با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست
رفتند و به خانه آرمیدند
غفلت شده بود و خلق وحشی
چون شیر درنده می‌جهیدند
بی پیچه زن گشاده رو را
پاچین عفاف می دریدند
لبهای قشنگ خوشگلش را
مانند نبات می مکیدند
بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می تپیدند
درهای بهشت بسته می‌شد
مردم همه می‌جهنمیدند
می گشت قیامت آشکارا
یکباره به صور می دمیدند
طیر از وکرات و وحش از جحر
انجم ز سپهرمی رمیدند
این است که پیش خالق و خلق
طلاب علوم رو سفیدند
با این علما هنوز مردم
از رونق ملک ناامیدند

مرگ:
ایرج میرزا در پی یک
سکته قلبی در منزل اسعدالملوک هرمزی (همسر حاج هرمزخان مترجم دکتر میلسپو) واقع در خیابان ایران (عین‌الدوله)، پهلوی بازارچه سقاباشی درگذشت.[۱] آرامگاه ایرج میرزا در گورستان ظهیرالدوله در دربند بین امامزاده قاسم و تجریش شمیران قرار دارد.
دیوان اشعار:
مثنوی های
زهره و منوچهر
مثنوی عارف نامه
ادبیات ایرج
ترجمه «
رومئو و ژولیت»

این مطلب به تاریخ28 آبان ماه2568 شاهنشاهی برابر با
28آبان ماه 1388خورشیدی تحمیلی نوشته شد

۱۳۸۸ آبان ۲۲, جمعه

شخصیت و اخلاق کوروش بزرگ به گواهی تاریخ

شخصیت و اخلاق کوروش بزرگ به گواهی تاریخ:




همه نشانه ها بیانگر آنست که هدف کوروش از جنگ و کشور گشائی ایجاد یک جامعه جهانی مبتنی بر امنیت و آرامش و دور از جنگ و خونریزی بوده است.
کوروش در لشگر کشیها و پیروزیهایش با ملل مغلوب در نهایت بزرگواری رفتار کرد و عناصر حکومتی پیشین رامورد بخشایش قرار داده و در مقامهایشان ابقا کرده مطیع و منقاد خویش ساخت. چنان که پس از تسخیر لیدیا کروسوس شاه مغلوب لیدیا را در عین آنکه متجاوز و آغازگر جنگ بود بخشود و نواخت و در نتیجه از او یک فرماندار مطیع و باوفا ساخت .
کروسوس و ارتش لیدیا درآینده برای پیشبرد هدفهای امنیت گسترانه کوروش نبردها کردند.

کوروش بزرگ که شخصیتی آزاد اندیش و عاری از تعصب بود خدایان و ادیان ملل مغلوب را به رسمیت شناخت همگان را در اجرای مراسم دینی شان آزاد گذاشت معابدشان را زیر پوشش کمکهای دولتی قرار داد و بدینوسیله قلوب تمام مغلوب را به سوی خویش جلب کرد چشم تاریخ تا آن هنگام چنان فاتح پر مهر و شفقتی را به خود ندیده بود و ملل مغلوب در برابر این همه مهر و بزرگواری چاره ای جز محبت او را نداشتند و دوستی او در دل همه اقوام تحت سلطه ایران ریشه دواند. او در هیچ جا به معابد و متولیان امور دینی ملل مغلوب آسیبی نرسانده بود حتی هرجا در اثر جنگ تلفاتی به مراکز دینی و معابد وارد شده بود دستور میداد تا آنها را به هزینه دولت او بازسازی کنند .
در سندی که کاهنان بابلی معبد مردوخ به یادگار سقوط بابل بردست کوروش نوشته اند و در اوایل قرن بیستم در عراق کشف شده تاکید شده که مردوخ پشتیبان کوروش بوده است و دست اورا گرفته در ایران به پیروزی رسانده و بابل را به او سپرده است .
در این سند گفته شده که وقتی کوروش وارد بابل شد مردوخ نیز در پیشاپیش او بود و زمینه های پیروزی او را فراهم میآورد رفتار کوروش با ملل مغلوب به قدری بزرگمنشانه و انسانی بود بود که پس از او متفکران یونانی به رغم رقابت تمدنی شان با ایران اخلاق و رفتار کوروش را تا سرحد تمجید ستودند .
گزنفون که از یونانیان شیفته کوروش بود درباره رفتا راو با ملل مغلوب داستانهای زیادی مینویسد:
وقتیکه کوروش به ارمنستان لشگر کشید پادشاه ارمنستان به کوهستان گریخت و مردم بر آن شدند که اموالشان را برداشته شهر را تخلیه کنند کوروش به مردم پیغام داد که هرکس در شهر بماند آسیبی نخواهد دید ولی هرکس فرار کرد و دستگیر شد با او همچون اسیران رفتار خواهد شد.
مردم چون این را شنیدند در شهر ماندند . افراد خاندان سلطنتی ارمنستان و گروه محافظانشان در کوهستان به محاصره سپاهیان ایران درآمده دستگیر شدند.
شاه نیز به دستور کوروش خود را تسلیم کرد . کوروش او را به خاطر اینکه در برابر ایران سر به شورش برداشته و از پیمانی که با آشتیاگ داشته سر باز زده است مورد سرزنش قرار دادو شاه ارمنستان با متانت تمام از موضع خودش دفاع کرد و گفت این کار را بدان خاطر انجام داده که از زیر بار یک دولت دیگر خارج شده کشورش را آزاد سازد.
سرانجام کوروش زن و فرزندان و اعضای خاندان سلطنت ارمنستان را به او باز داده و اورا آزاد ساخت و در مقام سابق تثبیت کرد و برای آنکه از احترامش نزد مردمش کاسته نشود اورا به نحو شایسته مورد احترام قرار داد و به یکی از وفاداران به خویش تبدیل کرد.
درجای دیگر گزنفون مینویسد که گروهی از اسیران خالدائی که در همسایگی ارمنستان میزیستند را به اردوی کوروش آوردند کوروش دستور داد که بند از دست و پایشان بردارند و آنان را نزد او حاضر آورند .
کوروش خطاب به آنان گفت:
ما نمیخواهیم با شما بجنگیم . شما که همواره این سرزمین را غارت میکنید اکنون بنگرید که در چه حالید .
من شمارا آزاد میگذارم که برگردید و اندیشه کنید اگر تصمیم گرفتید با ما بجنگید با جنگ افزار برگردید و اگر تصمیم به صلح گرفتید بدون اسلحه به نزد ما بائید. اینرا بدانید که اگر با ما دوستی کنید من مصلحت شمارا در نظر خواهم گرفت آنهاگفتند که صلح و آرامش میخواهند ولی فقیرند و زمینی که بر رویش کشت کنند ندارند . کوروش به شاه ارمنستان پیشنهاد کرد که زمینی به آنها برای کشت و چراگاه واگذارد و در عوض از آنها خراج بستاند . این پیشنهاد هم به سود شاه ارمنستان بود که درآمد مالیاتیش افزوده میشد و هم به نفع مردم بود که دارای زمین و آب و مسکن میشدند و هردو طرف از آن شادمان شدند.
کوروش یک ایرانی و یک مزدایسنای نیک منش و انسان دوست بود .
او به حیثیت انسانی و عقاید انسانها احترام مینهاد و به همین خاطر همه ملل مغلوب اورا مثل یک پدر دوست میداشتند . نه پیش و نه پس از کوروش هیچکدام از جهانگشایان تاریخ نتوانسته اند مثل کوروش در دل اقوام مغلوب محبوبیت و تقدس یابند. این فضیلت برای همیشه و تا امروز مخصوص کوروش مانده است.

مرگ کوروش بزرگ:
در اثر شورش ماساژت‌ها که یک قوم ایرانی‌تبار و نیمه‌صحراگرد و تیره‌ای از سکاهای آن سوی رودخانه سیردریا بودند، مرزهای شمال شرقی شاهنشاهی ایران مورد تهدید قرار گرفت.
کوروش بزرگ، کمبوجیه را به عنوان شاه بابل انتخاب کرد و به جنگ رفت و در آغاز موفقیت‌هایی بدست آورد. "تاریخ‌نویسان" یونانی در داستان‌های خود مدعی شده‌اند که ملکه ایرانی‌تبار ماساژت‌ها، تهم‌رییش او را به داخل سرزمین خود کشاند و کوروش در نبرد سختی، شکست خورد و زخم برداشت و بعد از سه روز درگذشت و این‌که پیکر وی را به پاسارگاد آوردند و به خاک سپردند.
پس از مرگ کوروش بزرگ، فرزند ارشد او کمبوجیه به شاهنشاهی رسید.



این مطلب به تاریخ23 آبان ماه2568 شاهنشاهی برابر با
23آبان ماه1388 خورشیدی تحمیلی نوشته شد.