بادرود بر ایرانیان بزرگ و هنرمند همیشه گرفتارمان در هرکجای ایران و این جهان، درود بر تهرانیان ، درود بر اقوام مختلف آذربائیجان ، درود بر اقوام مختلف کرد ، درود بر اقوام مختلف بختیاری ، تمام خوزستانی ها، لرها ، لک ها ، شاه سونی ها ، سیستانی هاو بلوج ها، ترکمن ها ، قشقائی ها ، گیلک ها ، مازنی ها ، خراسانی ها ، یزدی ها ، اصفهانی ها ، فارس های استان فارس ، کرمانی ها، بوشهری ها، تمامی روستائیان ایران و تمامی اقوام مختلف و شاخه های گوناگون اقوام ایرانی ، درود بر تمامی هم میهنان گرامی و عزیز تر از جانمان ، درود
نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران

۱۳۹۰ شهریور ۱۶, چهارشنبه

دوازده فرمان اوستا

دوازده فرمان اوستا
یک - باور به يکتائی، مهربانی،دانائی، توانائی، نيکی و پاکی اهورامزدا معمار هستی بخش


دوـ باور به شرارت اهريمن بدانديش و ناپاکی او و نبرد دائمی وی با اهورامزدا از طريق انسان وباور به نبرد پايدار پويائی نوپردازی با کهنه و خرافه پرستی و نيرنگ ودروغ و دشنام

سه ـ باور به پيام آوران خرد، عشق، آگاهی، روشنائی، بهزيسی، مهر، زندگی بخش و بهساز هستی از مهر، ميترا، زرتشت تا سوشيانت، رهاننده، بودا، مانی و مزدک و برای پاسداری از اندیشه اهورائی و جاودان ماندن آن باور به سردار ( که پیر و مراد و استاد و راهبر پارسای دوران است ) و پس ازرایزنیها فرمان پایانی را فریاد میکند

چهار ـ باور به بازگشتی ديگر برای ياداشت و پادافره روانهای رها شده

پنجـ باور به درستی و راستی با ياران و نيکی در پندار و کردار و گفتار برای جهانيان

 شيشـ باور به امشاسپندان مهرورزان و مهرگستران

هفت ـ باور به پاک و نيک و به بودن گوهر آدمی از هر آئين و تيره و تبار و رنگ و جنس و ميهنی و آدمی پاکيزه ترين ـ مقدس ترين ـ گوهر هستی است و هيچ قداستی ورای او نيست

 هشت ـ باور به نيکوکاری و دستگيری نيازمندان، ناتوانان و بينوايان و تلاش برای گسترش آسايش آرامش بهزيستی تندرستی راستی انسانسالاری برابری و آزادی و دادگستری و مهربانی و خردگرائی در جهان

نهـ باور به پاکداری و پرستاری آب و هوا، خاک و آتش و بهداشت محيط زندگی

 دهـ باور به نيک انديشی و نيک نگری، نوپردازی نوخواهی با بزرگ داشتن انديشه ها و ابتکارات کودکان، نوجوانان و جوانان برای جامعه ای خردگرا و شهرياری انسان بر روی زمين
 
 يازدهـ باور به برابری و يکسان بودن زن و مرد و گزينش آزاد همسر از سوی زن و يا مرد

دوازده ـ باور به انديشيدن به آرامش، آرايش،آسايش و سود مردم و نفی اغراض و منفعت خواهی شخصی و ارج نهادن به تمامی باورمندان و باورها در معابد، نيايشگاهها و کانونهای بسته ی باور و همبستگی و همراهی و همفکری با انديشه آراستگی ـ نظم ـ جهانی و دوری هر باور دينی در امور ديپلماسی و شهريگری و سياست جهانی
 

به  دو شماره آخر  یازده و دوازده توجه کنید که هر انسانی بدنبال همین عقاید است.

چهارشنبه 16 شهریور/ 2570 شاهنشاهی 

۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

اظهارات سپهبد رزم آرابرای ملی کردن نفت و کارهائی که میخواست انجام دهد و مخالفتهای بیجای مصدق

اظهارات سپهبد رزم آرابرای ملی کردن نفت و کارهائی که میخواست انجام دهد و مخالفتهای بیجای مصدق:

... دولت رزم آرا ( شوهر خواهر صادق هدایت ) نیز که در کشاکش بین دولت های روسیه و انگلیس ، بدنبال نیروی سومی  ( آمریکا  ) بود با اجرای اصلاحات گشترده اداری ، اجتماعی ( از جمله مبارزه با فساد و سوء استفاده های مالی مقامات دولتی ، افزایش مالیات ثروتمندان و خصوصا" تقسیم اراضی دولتی بین روستائیان و تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی مندرج در قانون مشروطیت ) در مساله نفت نیز ضمن درخواست نصفا نصف (50 – 50 ) سود حاصله از درآمد نفت بر آموزش ده ساله ایرانیان در امور فنی صنعت نفت و کاهش تعداد کارکنان انگلیسی وهندی شرکت نفت تاکید ورزید. 

این طرح با حمایت و همدلی آمریکایی ها ( که درآنزمان واقعا" از دوستان و حامیان ایران بودند ) همراه بود و براساس آن برای اولین بار ، ایران اجازه می یافت تا دفاتر شرکت نفت را بازرسی کند و صادرات شرکت نفت انگلیس را در بنادر ایران زیر نظر داشته باشد.  رزم آرا معتقد بود که  " با توجه به فقدان امکانات فنی و تدارکاتی و مالی ملی کردن شتابزده صنعت نفت ، بزرگترین خیانت است  "  و ... این طرح معقول و ممکن ( و نه مطلوب ) رزم آرا و توصیه های دلسوزانه وی ، متاسفانه در هیاهو ها و جدال ها و جنجال های نمایندگان مجلس و روزنامه های وابسته به آنان تحقق نیآفت ، بطوریکه شخصیت حقوقدان و برجسته ای چون دکتر مصدق از تریبون مجلس خطاب به رزم آرا فریاد کرد:  " به وحدانیت حق ، خون میکنیم ، خون میکنیم !! می زنیم و کشته می شویم !! اگر شما نظامی هستید ، من از شما نظامی ترم ، می کشم !! در همین مجلس شمارا می کشم!! ".

چهار روز بعد سپهبد حاجعلی رزم آرا ، نه به دست دکتر مصدق ، بلکه بدست فدائیان اسلام کشته شد ،
شگفتا که قتل رزم آرا با تائید و جشن و پایکوبی عموم رهبران جبهه ملی  ( و از جمله مصدق ) همراه بود
و بدین ترتیب جامعه سیاسی ایران از آشوبی به آشوبی دیگر و از عصبیتی به عصبیتی دیگر پرتاب گردید.
 
برداشت از نسک:
 آسیب شناسی یک شکست ، ص 9
از: علی میرفطروس

********************************************************************
یک شنبه 13 / شهریور / 2570 شاهنشاهی