کجاست آن غیرت بابک و غرور ملی؟
قرنها پیش عرب های بیابان گرد به سرزمین ما هجوم می آورند، ازخونمان آسیاب می چرخانند، غارتمان می کنند، به زن و فرزند ما تجاوز می کنند، کتاب هامان رامی سوزانند، چپه سوار خرمان می کنند، جزیه می گیرند و... و تا همین امروز جوان هامان را روی مین تکه پاره می کنند، به دار می آویزند، سنگسارمان می کنند، بر سر هر کوچه بر تن انسان تازیانه می زنند، دختران و خواهران مان را برای فاحشگی به عرب ها می فروشند و چهارده قرن است که قیف گذاشته اند در ... و از بام تا شام آیه و حدیث داخلش می ریزند.
آنوقت ما دین دشمن را آیین خود قرار داده ایم و شغال های عرب راکه مظهر پلیدی و شقاوت و فساد بوده اند مقدس می دانیم و می پرستیم. آنهم زمانی که قداست توهمی بیش نیست.
کجاست آن غیرت بابک و غرور ملی؟
----
از صادق هدایت:
این تقصیر خودمان بود که طرز مملکت داری را به عرب ها اموختیم. قاعده برای زبانشان درست کردیم ، فلسفه برای ایینشان تراشیدیم ، برایشان شمشیر زدیم ، جوان های خودمان را برای انها به کشتن دادیم ، فکر ، روح ، صنعت ، ساز ، علوم و ادبیات خودمان را دو دستی تقدیم انها کردیم تا شاید بتوانیم روح وحشی و سرکش انها را رام و متمدن بکنیم. ولی افسوس! اصلآ نژاد انها و فکر انها زمین تا اسمان با ما فرق دارد و باید هم همینطور باشد. این قیافه های درنده ، رنگ های سوخته ، دستهای کوره بسته برای گردنه گیری درست شده. افکاری که میان شاش و پشکل شتر نشو و نمو کرده بهتر از این نمی شود. تمام ساختمان بدن انها گواهی می دهد که برای دزدی و خیانت درست شده. این عربهایی که تا دیروز پای برهنه به دنبال سوسمار می دویدند و زیر سایه چادر زنگی می کردند ، نباید هم بیش از این از انها متوقع بود.
آدینه ناهید شید 18/ آذر/ 2570 شاهنشاهی